شهید حاج رضا سنگی
چهارشنبه, ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۶
آقاي ميرحسين فرازي كه از دوستان صميمي شهيد سنگي مي باشد، چنين تعريف مي كند كه: «روزي شهيد سنگي نزد من آمده بود و در گفتگوهايمان از من چنين درخواست كرد كه آقاسيد دعا كن كه شهادت نصيب من نيز شود. من در پاسخ گفتم حاج رضا الان ديگر شهادت كجاست و در او در جواب من اينگونه اشاره كرد و گفت شهادت آدمي را پيدا مي كند.»










نوید شاهد آذربایجان غربی، کاتب قرآن؛ شهید «رضا سنگی» متولد 1351، بعد از گذراندن دوره دیپلم در دانشگاه پيام نور اروميه در رشته مدیريت دولتي فارغ التحصیل شد. سپس در سال1375 جهت تهذيب و تزكيه نفس به حوزه علميه قم مراجعت نمودند و موفق به اخذ مدرك فوق ليسانس و همچنين لباس مقدس روحانيت شد. اشتياق وافري به كارهاي هنري بالاخص هنر خوشنويسي داشت که به عنوان کاتب قرآن، چندین کتاب قرآن خطی را کتابت کرد که  اولين جلد قرآن خطي ايشان به نام «قرآن طلايي» ملقب و معروف گرديده است. دوران جنگ در عملیاتهایی چون مرصاد و مناطق دزفول شرکت کرده و زخمی شد. پس از جنگ، به فعاليت هاي هنري و تحصيلي خود از جمله نگارش تابلوها و كتيبه هاي قرآني نفيس پرداخت. سالها در ارزو و طلب شهادت بود تا اینکه در زیارت امیرش امام علی (ع)، در بیست و دوم شهریور ماه سال 82 در اثر انفجاری تأسف برانگيز در فاجعه بمب‌گذاري درمقابل حرم مطهر حضرت علي(ع) به فیض شهادت نائل آمد.


شهيد رضا سنگي در سپيده دم آذر سال1351 در حالي كه طنين اذان صبح از گلدسته هاي مساجد شهر به گوش مي رسيد، در يك خانواده متيدن ومذهبي ديده به جهان گشود. كودكي آرام و علاقمند به نماز و روزه بود. خوب به خاطر دارم كه از همان آغاز دوران رشد انديشه هايش، بسيار علاقمند به رهبر كبير انقلاب حضرت آيت ا... الخميني(ره) بود و در همان سنين طفوليت و كودكي نسبت به ايشان ابراز عشق و علاقه مي كرد.

در اوايل انقلاب وقتي شهيد سنگي 7 - 6 سال بيشتر نداشت هر گاه تصوير امام خميني(ره) از تلويزيون پخش مي شد، ‌فوراً تصوير امام را از پشت شيشه تلويزيون مي بوسيد و تا آخرين لحظه زندگي از ارادت ايشان نسبت به آن شخصيت فرزانه كاسته نشد.

ايشان در سال1358 اولين گام را در جهت فراگيري علم و دانش پرورش استعدادهايش به مدرسه وحدت نهاد. پس از موفقيت در مقطع ابتدايي و تحصيل در مقطع راهنمايي پايه اول و دوم در مدرسه شهيد عزيز عيدي و پايه سوم در مدرسه رزمندگان، ‌آموزش متوسطه را در پايه اول و دوم در دبيرستان رزمندگان و در پايه سوم و چهارم در دبيرستان امام خميني (ره) به اتمام رساند. شهيد سنگي در تمام اين مقاطع دانش آموزي بسيار پرشور و مهربان و در عين حال مقيد و معتقد به احكام و اعتقادات ديني بود.

حاج رضا پس از قبولي در دانشگاه پيام نور اروميه در رشته مدريت دولتي در سال1371 و كسب مدرك ليسانس مديريت در سال1375 جهت تهذيب و تزكيه نفس به حوزه علميه قم مراجعت نمودند و موفق به اخذ مدرك فوق ليسانس و همچنين لباس مقدس روحانيت از دست مبارك مرحوم حضرت آيت ا... فاضل لنگراني(ره) و شهيد آيت ا... محمد باقر حكيم شدند.

شهيد سنگي از همان دوران كودكي اشتياق وافري به كارهاي هنري بالاخص هنر خوشنويسي داشتند و بنده وقتي متوجه اين عشق و علاقه ايشان شدم آموزش خوشنويسي را به صورت ابتدايي با ايشان آغاز كردم و خيلي سريع شاهد پيشرفت ايشان در اين رشته بوده و براي گذراندن دوره هاي تكميلي خوشنويسي به انجمن خوشنويسان اروميه فرستاديم كه ايشان با توجه به رشد و پيشرفت سريع و تحسين برانگيزي كه از خود نشان دادند موفق شدند مدرك عالي را از دست استادان برتر اروميه جناب استاد سعادت مهر و جناب استاد اباصلت صادقي و همچنين مدرك ممتاز را به صورت مكاتبه اي از طرف جناب استاد فلسفي دريافت نمايند.

بنده شهيد سنگي را از ابتداي كودكي همراه خويش به مساجد و هيأت هاي مذهبي مي برديم و ايشان با توجه به توجه و آوا و صداي زيبايي كه خداوند به ايشان عنايت كرده بود در مساجد اقدام به اقامه اذان و اقامه و تلاوت آيات قرآن مي نمود كه بسيار مورد تشويق و تمجيد روحانيون و بالاخص حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا مؤمني قرار مي گرفت.

فرزندم در تاريخ65/3/10 به واسطه اصرار و پافشاري جناب آقاي سرهنگ حاج رسول محمدزاده مسؤول بسيج آن دوران و در نهايت كسب رضايت از اينجانب براي گذراندن دوره آموزشي بسيج به پادگان حُرّ خوي وسپس به خوزستان و به لشكر عاشورا اعزام گرديد و در منطقه دزفول از ناحيه پا مجروح شده و به صورت سرپايي معالجه گرديد و اين مسئله را از بنده و مادرش محخفي داشت كه بعدها موضوع را از زبان دوستاشن شنيديم و پس از بازگشت به ديار خويش در مدرسه راهنمايي و سپس در دبيرستان رزمندگان ادامه تحصيل داد و در لشكر عاشوراي تبريز دوره تخريب را گذراند كه در عمليات مرصاد پشت سر منافقان كوردل در منطقه سرپل ذهاب، پل را تخريب نموده و مجدداً زخمي شد. پس از جنگ، ايشان به فعاليت هاي هنري و تحصيلي ادامه دادند. وي مهارت خاصي در نگارش تابلوها و كمتيبه هاي قراني داشته كه آثار متنوع و بسيار ارزنده و نفيسي از ايشان به يادگار مانده است.

حدود سال1370 در يك اقدام جالب و شگفت آور شروع به كتابت قرآن كريم نموده و اولين جلد قرآن خطي ايشان كه با نام «قرآن طلايي» ملقب و معروف گرديد در سال1377 به اتمام و سرانجام رسيد و به محضر مبارك رهبر انقلاب اسلامي حضرت آيت ا... خامنه اي اهدا كرديد و شهيد سنگي به اتفاق همسرشان به سفر حج كه هديه اي از سوي مقام معظم رهبري بود مشرف گرديدند.

در مهر ماه سال1376 در مسجد آل اشرف اروميه نمايشگاهي از كارهاي هنريشان را داير نموده و در معرض ديد بازديدكنندگان و علاقمندان به آثار خطي و قرآني قرار داد  متعاقباً در همان سال در شهر تبريز نيز نمايشگاهي با مساعدت جناب آقاي خورشيدي فرماندار وقت تبريز به پا كردند كه از طرف صدا و سيماي تبريز، جوان آذربايجان شرقي معرفي شد. هم اكنون نيز نمونه اي از آثار خطي ايشان در سالن دانشگاه پيام نور ديده مي شود.

شهيد سنگي در سال1375 پس از اخذ مدرك ليسانس، شش ماه مانده از خدمت سربازي را در سپاه گذراندو سپس به دستور رسمي و مستقيم سردار سرلشگر سيد يحيي رحيم صفوي فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مورخه1377/9/24 وارد نيروي مقدس سپاه شده و به تهران منتقل گرديد. ايشان در سال1377 ازدواج كرد و در مورخه1379/2/20 خداوند به ايشان فرزند پسري به نام «اميرابوالفضل» عنايت فرمود. ايشان روزها را در نيروي مقدس سپاه مشغول انجام وظيفه و شبها مشغول كتابت قرآن و تابلوهاي خطي و قرآني بود.

در سال1379 دومين قرآن خطي ايشان به دستور جناب سردار صفوي به چاپ رسيد. در سال1378 در هفتمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم به عنوان خادم نمونه قرآـن و در سال1379 در هشتمين نمايشگاه نيز تحت عنوان جوانترين كاتب قرآن كريم معرفي گرديد و در خط نسخ مقام اول را كسب نمود و از دست رياست جمهوري وقت جناب آقاي سيدمحمد خاتمي لوح تقدير و تعدادي سكه بهار آزادي دريافت نمود كه از طرف شهيد سنگي به ملت مظلوم فلسطين اهدا شد.

در سال1381 به دستور مقام معظم رهبري به بيت رهبري فرا خوانده شد تا مشغول كتابت يك جلد قرآن به خط نسخ و شيوه اي نوين و بي نظير باشند كه اين قرآن تا سوره مباركه كهف نگارش گرديد.

ايشان هر گاه از كتابت فارغ مي شدند، مرثيه حضرت زهرا(ع) را گوش داده و بر مظلوميت حضرت زهرا(ع) و حضرت علي(ع) مي گريستند و با خود مي گفتند «هيچ كس مظلوم تر از حضرت علي(ع) نيست.» معمولاً ورد زبانش اين آيه شريفه «والسابقون السابقون اولئك المقربون في جنات نعيم» از سوره مباركه واقعه بود. چنين اظهار مي داشت كه خدايا اينها چه كار كرده اند كه از ديگران سبقت گرفتند.

خاطره اي از شهيد سنگي دارم كه ذكر آن خالي از لطف نيست. روزي شهيد سنگي به دليل مسئله و مشكلي كه بر وي عارض شده بود، تصميم گرفته بود كه ديگر كتابت قرآن را ادامه ندهد. ايشان چنين تعريف مي كرد: «شبي در خواب ديدم كه فضاي اتاق سرشار از عطر است و كسي مرا بيدار مي كند و برايم يك بين شعر مي خواند. وقتي از خواب بيدار شدم ديدم هنوز اتاق آكنده از همان عطري بود كه در خواب احساس مي كردم. بعد از كمي تأمل به ياد آوردم شعري را كه برايم قرائت مي كردند. آن عبارت بود از اين شعر:

 «ره به جايي نبري تا نشوي مرد خدا

                        دل مردان خدا راه به جايي دارد»

دوباره وضو گرفتم و بدون مسائلي كه برايم به وجود آورده بودند مشغول كتابت قرآن كريم شدم.»

فرزندم در همان زمان يك قرآن بي نظير به نام قرآن متقارن نيز كتابت مي كرد كه معروف به قرآن معجزه شده بود كه آن نيز ناتمام ماند.»

وي كتاب ارزشمندي تحت عنوان آوانگاري قرآن كريم را دارد كه از زبانهاي انگليسي، آلماني، روسي، فرانسوي، اسپانيايي، ايتاليايي و اسپرانتو در آن بهره گرفته است. عليرغم آن پيشنهادهاي زيادي كه از كشورهاي خارحي براي كتابت قرآن داشت ، از جمله دولت عربستان اصرار فراواني براي سفر آن مرحوم به اين كشور مي كرد، اما ايشان ترجيح مي داد هفتمين قرآن خود را به نام مقدس جمهوري اسلامي ايران چاپ كند و همچنين اميدوار بود خانه كاتبان معاصر ايران تأسيس شود و نيز قرانهاي ايراني جايگزين قرآنهاي كاتبان ساير كشورها شود.

شهيد سنگي اشتياق شديدي به شهادت داشتند و در هر زماني آرزوي شهادت مي كردند. حدود پانزده روز مانده به شهادتش به اروميه آمده و از تمام اقوام و دوستان حلاليت طلبيد و مي گفت از خدا بخواهيد من هم شهيد شوم. او در سفري كه چندي پيش از شهادتش با كاروان راهيان نور به مناطق جنگي - كربلاي ايران - داشت، با جواني از كاروان شوخي و مزاح كرده بود كه در اين سفر آخر كه به زادگاهش داشت به سراغ وي نيز كه ساكن روستاي ساعتلوي بيگلر بود رفته و از ايشان طلب حلاليت كرده بود.

آقاي ميرحسين فرازي كه از دوستان صميمي شهيد سنگي مي باشد، چنين تعريف مي كند كه: «روزي شهيد سنگي نزد من آمده بود و در گفتگوهايمان از من چنين درخواست كرد كه آقاسيد دعا كن كه شهادت نصيب من نيز شود. من در پاسخ گفتم حاج رضا الان ديگر شهادت كجاست و در او در جواب من اينگونه اشاره كرد و گفت شهادت آدمي را پيدا مي كند.»

شهيد رضا سنگي در شهريور سال1382 به جهت زيارت عتبات عاليات عازم سرزمين عراق شد و پس از زيارت چندين شهر مذهبي، براي زيارت مرقد مطهر حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) وارد شهر مقدس و مذهبي نجف اشرف شدند. پس از شركت در مراسم پرفيض نماز جمعه كه به امامت شهيد آيت ا... حكيم در بارگاه مطهر حضرت علي(ع) برگزار گرديد بر اثر انفجار تأسف برانگيز در فاجعه بمب‌گذاري مقابل حرم مطهر حضرت علي(ع) از ناحيه سمت چپ پشت مورد اصابت تركش قرار گرفته و تمام ريه سمت چپ را از دست مي دهد و در بيمارستان شهر نجف به دليل كمبود امكانات و ابزار پزشكي تحت مداوا و عمل جراحي در شرايط غير استريل و غير بهداشتي قرار گرفت كه اين عمل موجب تشديد جراحات عميق ايشان شد و پس از چهار روز، با حالت وخيمي به ايران منتقل و در بيمارستان امام خميني(ره) ايلام بستري شدند و دو بار مورد عمل جراحي قرار گرفتند.

ايشان در بيمارستان ايلام وقتي نظاره گر حزن و اندوه فراوان اينجانب شدند، با همان حال وخيم و نيمه بيهوش خطاب به بنده اينگونه گفت كه «اين افتخار است كه در روز اول ماه مبارك رجب در مقابل حرم مطهر حضرت علي(ع) خونم ريخته شده. بنابراين شما نيز ناراحت و غمگين نباشيد.» به او گفتم پسرم، ‌من كه گفته بودم نرو، ناآرامي در عراق حاكم است. جواب داد: «بله، ‌شما مي گفتيد نرو، ولي به من مي گفتند بيا.»

بالاخره پس از دو روز انجام مداوا و معالجه در بيمارستان امام خميني(ره) ايلام به دستور سردار سرلشكر صفوي ايشان را با يك فروند هواپيماي اختصاصي «نهسا» به بيمارستان بقيه ا... تهران انتقال دادند و تحت مداواي پزشكان خبره قرار گرفت ولي به دليل شدت جراحات وارده، حاج رضا سنگي در مورخه82/6/22 به فيض عظيم شهادت نائل شدند.

طي تماسي كه جناب آقاي مقدم مسؤول ارتباطات مردمي با مقام معظم رهبري داشتند، مسئله وفات حاج رضا را به خدمت رهبر كبير ابراز مي دارندكه مقام معظم رهبري چند ثانيه اي تأمل كرده و مي فرمايند «بگوئيد به فيض شهادت نايل شده اند. ايشان حقيقتاً شهيد هستند.» سپس به دستور سردار سرلشگر صفوي ايشان به عنوان شهيد به بنياد شهيد معرفي مي شوند.

پيكر پاك شعيد رضا سنگي به اروميه منتقل و در گلزار شهداي اروميه خاك سپرده شد و مراسم سوگواري تا شب هفتم در زادگاهش و مراسم شب دهم از طرف مقام معظم رهبري در مسجد الزهراي شهرك شهيد محلاتي تهران برگزار گرديد. مسجد مملو از مردم و نماينده محترم مقام معظم رهبري و جناب آقاي دكتر احمدي نژاد - شهردار وقت - و حاج آقا بيت ا... جعفري بود.

شعر ذيل كه توسط حاج آقا جعفري در مقام شهيد سنگي سروده شده بود توسط قاري ممتاز بين المللي قرائت گرديد كه مورد تحسين و تمجيد حاضران در مسجد قرار گرفت.

 

مرحبا سنگي

شهيد كربلا

قاريشدي پاك قانين اكبر قانينان مرحبا «سنگي»

                        شهادت حقيني قيلدين عجب عالي ادا «سنگي»

او اينجه اللريلن يازدقين قرآنه آند اولسون

                        حسين(ع) عشقينده اولدون سن شهيد كربلا «سنگي»

مقامين عاليدور «ا...» يانيندا بيوك انسان

                        شهيدين قانينه چونكي خدا دور خون بها «سنگي»

سني ياده سالان ساعت حسينه(ع) آغلارام منده

                        ئولونجه بيزلره بير تك حسيندور مقتدا «سنگي»

سني ئولدوردي ظلم ايله نفاق و كفر آمريكا

                        نشان كينه دي شيطانه بو ياس بو عزا «سنگي»

حكيم جاودان مثلي، بلشدين قانه مردانه

                        سيزه عزتلي انسان لار ايده لر اقتدا «سنگي»

شهيديله شهادتدن قلم چوخ يازسادا آز دير

                        بو يولدا جعفري ايلر سيزين عهده وفا «سنگي»

 

 

زندگينامه به نقل از آقاي اسد سنگي، پدر شهيد رضا سنگي

 

منبع : مرکز اسناد بنیاد شهید استان آذربایجان شرقی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده