دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۵۸
سردار شهيد موسي زال يكي ديگر از بهترين هاي اين امت به سال 1342 در روستاي قالقاچي از توابع شهرستان اروميه در جمع خانواده اي مذهبي و متدين پا به عرصه گيتي نهاد. پدرش كشاورزي زحمتكش بود كه در سه سالگي موسي دار فاني را وداع گفت و سرپرستي موسي به عهده مادر زجرديده و برادر بزرگش واگذار گرديد و معصوميت و وقار كودكانه موسي او را از ديگران متمايز مي كرد. او كودكي آرام و سربزير بود.

سردار شهيد موسي زال يكي ديگر از بهترين هاي اين امت به سال 1342 در روستاي قالقاچي از توابع شهرستان اروميه در جمع خانواده اي مذهبي و متدين پا به عرصه گيتي نهاد. پدرش كشاورزي زحمتكش بود كه در سه سالگي موسي دار فاني را وداع گفت و سرپرستي موسي به عهده مادر زجرديده و برادر بزرگش واگذار گرديد و معصوميت و وقار كودكانه موسي او را از ديگران متمايز مي كرد. او كودكي آرام و سربزير بود.


سردار شهيد موسي زال


دوران كودكي را با درد بي پدري، در جمع خانواده صميمي و مسلمان خود سپري كرد و راهي مدرسه گرديد تا به تحصلي علم و دانش بپردازد. او دوره ابتدايي را در روستاي قالقاچي به پايان برد و براي ادامه تحصيل راهي روستاي همجوار (قره باغ) شد. در زمان تحصيل در مقطع راهنمايي او اقدام به تشكيل كلاسهاي آموزش قرآن در مسجد روستا نمود و ابتدا اين كلاس را با چند نفر شروع كرد و طولي نكشيد كه افراد حاضر در كلاسش به چهل نفر رسيد. بعد از اتمام تحصيلات راهنمايي به شهر آمد و در دبيرستان ابوذر شهرستان اروميه مشغول تحصيل گرديد و بعد از چهار سال تلاش پيگير سرانجام در سال1362 موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد.

در دوران تحصيل در دبيرستان او يكي از اعضاي فعال انجمن اسلامي مدرسه بود و در سال1361 كه در كلاس چهارم دبيرستان مشغول تحصيل بود به همراه اولين گروه دانش اموزان رزمنده به جبهه هاي جنگ اعزام شد و به مدت 4 ماه در منطقه اشنويه به نبرد با مزدوران ضدانقلاب پرداخت و در يكي از درگيريها در آن منطقه، از ناحيه چشم مصدوم گرديد. همچنين دوران تحصيل در دبيرستان او مصادف با فعاليتهاي گروههاي سياسي منحرف در سطح شهر بود كه او در اكثر بحثها و درگيريهاي جوانان حزب الهي با گروهكهاي ملحد شركت داشت و در چند مورد از درگيريها به شدت مضروب گرديده بود.

شهيد زال بعد از اخذ مدرك ديپلم در كنكور شركت كرد و در تربيت معلم قبول شد. اما به علت عشق و علاقه به اسلام و ضرورت حضور جوانان در جبهه هاي نبرد، از ادامه تحصيل در تربيت معلم منصرف گرديد و در پاسخ به اين سؤال كه چرا ادامه تحصيل نمي دهي، گفت وقت براي اين كارها خيلي زياد است و الان ضرورت جنگ خيلي بيشتر از اين حرفهاست. ايشان با توجه به علاقه و باوري كه از يك پاسدار انقلاب داشت به صورت مشمول شروع به خدمت نظام در جمع سپاهيان نمود. خدمت سربازي او در شهر اروميه بود و چون دوست نداشت كه به دور از مناطق درگيري خدمت نمايد، بنا به درخواست خودش جهت انجام مابقي خدمت سربازي به منطقه اشنويه اعزام گرديد و در جمع سلحشوران اسلام آخرين روزهاي خدمت نظام را سپري نمود. بعد از اتمام خدمت سربازي او دو سال ديگر به صورت بسيجي دلاور در همان منطقه مشغول دفاع از انقلاب و كيان جمهوري اسلامي گرديد. بالاخره در سال1366 با تقاضاي او جهت عضويت در سپاه پاسداران موافقت شد و به اين ترتيب به جمع پاسداران انقلاب پيوست و به خدمت مشغول گرديد.

در تابستان سال1367 بعد از قبول قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل از جانب جمهوري اسلامي ايران او در پي حملات مزدوران ارتش بعث از ناحيه پا زخمي گرديد و تا لحظه شهادتش چند تركش در پيكر مباركش وجود داشت

شهيد بزرگوار اسلام با پيوستن به جمع پرتوان سپاه، خود را بيش از پيش وقف نظام نمود و از جان و دل و با توجه به اعتقاد راسخي كه داشت در خدمت به نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران از هيچ كوششي فروگذار نمي نمود. در مدت خدمتش در مناطق جنگي خيلي كم از مرخصي استفاده مي كرد و هميشه در جبهه هاي جنگ همراه ساير رزمندگان به دفاع از ناموس و شرف ملت مبارز ايران مي پرداخت به طوري كه در تابستان 1367 به علت مصدوميتش از ناحيه پا، مرخصي استعلاجي داشت و قبل از اتمام مدت مرخصي راهي منطقه گرديد.

او دلبستگي عجيبي به جبهه ها داشت و وقتي در جبهه نبود، مثل اينكه چيزي را گم كرده باشد هميشه نگران و مضطرب بود و وقتي پايش به منطقه مي رسيد خيالش آسوده مي‌شد و ديگر نگران نبود. برادرش مي گويد:‌ يك روز در خانه بوديم و من به او گفتم كه تو 7 سال در جبهه هستي نمي ترسي؟ او گفت كسي كه خدا را بشناسد و در راه خدا قدم بردارد هيچ وقت نمي ترسد و همانند ماهي اي است كه از افتادن در آب دريا نمي هراسد.

سدار سربدار لشگر توحيد، بعد از سالها تلاش و فعاليت در مناطق مختلف عملياتي و تحمل زحمات و شدائد فراوان در راه تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي و بقا انقلاب شكوهمند و خونبار ايران در سال1369/3/24 در منطقه طي درگيري با عناصر خودفروخته و مزدور احزاب شيطاني كه در مناطق كردنشين اين مرز و بوم آسايش را از مردم سلب نموده بودند با پيكري زخم خورده از دست دشمنان ديرين اسلام به فيض عظماي شهادت نائل آمد و كبوتر وجودش خونين بال از دنياي فاني به پرواز درآمد و در ملكوت اعلي به جمع ديگر كبوتران عشق كه قبل از او عروج كرده بودند پيوست. او با رفتنش چهره شيطاني دشمنان اسلام را به جهانيان نمايان كرد و صفحه زرين ديگري از صفحات تاريخ سراسر خون و حماسه انقاب اسلامي را ورق زد.

خداوند با حسينيان محشورش فرمايد، انشاءا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده